بازی درمانی

دستان نور تعالی  تنها دبستان دخترانه غیرانتفاعی منطقه ۲۲  است که با هدف ایجاد شادی ونشاط در کودکان توجه خاصی به بازی کودکان دارد.
با توجه به اینکه شادترین لحظه ها در کودکان لحظه ی بازی می باشد ، متخصصان ما از طریق بازی با دانش آموزان پیش دبستانی و اول در ایام تابستان به طور غیر مستقیم به بررسی و سنجش اختلالات کودکان پرداختند.
 تا بتوانند اختلالات احتمالی را شناسایی و برای هرکدام راه کار خاص در نظر بگیرند که در طول سال از طریق بازی درمانی به رفع آن مسئله پرداخته و بدون اینکه بر چسبی به دانش آموزده شود ، مسئله را رفع کنند و در صورت لزوم از معلم و اولیاء دانش آموز جهت انجام تمرین ها استفاده شود.
باید دانست که انگیزه بازی درخود بازی است. و در هر کودکی انگیزه بازی و شیوه های بازی با کودک دیگر کاملا فرق دارد.
نگاه و درک درست پدران و مادران و مربیان است که می تواند فضا ، زمان و امکان بازی آزاد را برای کودک فراهم آورد.
به همین منظور در اوقات فوق برنامه دانش آموزان کلاس پیشگیری از اختلالات از طریق بازی زیر نظر متخصص در نظر گرفته شده است که دانش آموزان همزمان با لذت بردن از بازی به بهداشت روانی دست می یابند.
و نیز از جمله برنامه های مدرسه نورتعالی برگزاری کارگاههای فرزند پروری برای اولیاء محترم می باشد تا از این طریق بهداشت روان شناختی، شادکامی را به اولیاء محترم هدیه نماییم.

نظریه های بازی :

این نظریه را به اسپنسر و شیلر نسبت می دهند.طبق این نظریه ، بازی صرفا برای تخلیه انرژی اضافی بدن انجام می شود و هدفی را دنبال نمی کند.اسپنسر همچنین معتقد است که بازی علاوه بر صرف انرژی اضافی ، برای تقلید از رفتار اطرافیان به ویژه والدین انجام می گیرد مانند بازی با ظروف آشپزخانه و عروسک بازی . در چنین بازی هایی کودک علاوه بر صرف انرژی های اضافی خود ، از بازی لذت می برد.
این نظریه را به کارل گروس نسبت می دهند.وی معتقد است بازی یک سلسه پیش تمرین است که هدف آن ساختن رفتارهایی است که کودک در بزرگسالی (آینده) خود به انجام آن می پردازند. مثلا عروسک بازی دختر بچه ها در واقع تمرین مادر شدن در آینده است.در واقع گروس بازی را با توجه به ارتباط آن با زندگی آینده مطرح می کند. کودکان به این ترتیب به تدریج با نقش های بزرگسالی آشنا و برای آینده آماده می شوند.
  • نظریه استراحت و رفع خستگی

این نظریه را به لازاروس نسبت می دهند.طبق این نظریه بازی به منظور استراحت و رفع خستگی انجا می شود.
  • نظریه تکرار فعالیت های اجدادی

بانی این نظریه استانلی هال است. وی معتقد است کودکان به بازی می پردازند تا محتوا و صحنه هایی را که اجدادشان ایجاد کرده بودند ، تجدید کنند . از نظر استانلی هال ، کودکان ویژگی بازی را به ارث می برند.
  • نظریه فردریچ فروبل ( ۱۸۵۲- ۱۷۸۲)

فروبل کار خود را از مهد کودک آغاز کرد .نظریه او درباره پرورش کودک و مراقبت از او در سال های نخست کودکی هنوز مطرح است. او معتقد بود که بچه ها ضمن بازی یاد می گیرند و یادگیری هنگامی نتیجه بخش است که کودک به بازی های خیالی که او را وادار به فکر کردن می کند ، می پردازد. با ارزش ترین فعالیت ها ، فعالیت های خارج از خانه و همچنین بازی های سازنده مانند هنر ، صنایع دستی ، موسیقی و کتاب هستند.
  • نظریه ماریا مونته سوری ( ۱۹۵۲- ۱۸۷۰)

مونته سوری پزشک بود و با کودکانی که در یادگیری ناتوان بودند کار میکرد. او بیشتر به تاثیر یادگیری در ساختار بدن توجه می کرد تا بازی خود جوش (بازی خود بر انگیخته). وی معتقد بود که کودکان یک یادگیرنده فعال هستند و چنانچه مجموعه ای از فعالیت های بنیادی را انجام ندهند ، نمیتوانند خلاق شوند.
  • نظریه سوزان ایساکس

ایساکس تحت تاثیر فروبل قرار داشت و بازی را روشی برای بیان احساس می دانست. او همچنین معتقد بود که بیشترین یادگیری از سن ۷ سالگی آغاز می شود.
  • نظریه لیو ویگوتسکی ( ۱۹۳۴- ۱۸۹۶)

ویگوتسکی معتقد بود که کودک از بازی کردن لذت می برد زیرا در بازی میتواند دست به فعالیت هایی بزند که در واقعیت برایش امکان پذیر نیست مانند به پرواز درآوردن یک هواپیما.وی همچنین در زمینه اهمیت نقش بزرگترها در بالا بردن سطح افکار کودکان بررسی هایی انجام داد.
  • نظریه دی. وی. وینی کوت( ۱۹۷۴-۱۸۹۶)

وینی کوت معتقد بود بازی در رشد عاطفی و اجتماعی کودک نقش مهمی ایفا می کند و با یادگیری رابطه ای بسیار نزدیک دارد. به نظر وینی کوت برخی وسایل بازی مانندخرس پشمالوی نرم برای بچه ها تسلی بخش هستند . او اینگونه وسایل را اشیای تحولی می نامید.
  • نظریه جرومی برونر(۱۹۱۵)

برونر معتقد بود که فعالیت های فیزیکی ( بدنی) برای رشد ذهنی کودکان ضروری است و زمینه مناسبی برای فکر کردن ایجاد می کند. او اعتقاد داشت بازی می تواند فرصت کافی برای کسب چنین تجاربی را فراهم سازد.
  • نظریه کریست آتی ( قرن بیستم )

آتی نظریه طرح  و برنامه ریزی آموزشی در بازی را مطرح کرده است.
  • نظریه ژان ژاک روسو

روسو بر اهمیت نقش بازی در درک کودک تاکید داشت . وی معتقد بود که باید به کودک احترام گذاشت و از شتاب زدگی در داوری پرهیز کرد. بنابر توصیه روسو ، معلم برای همبازی شدن با بازی کودکان ، باید خود نیز کودکانه رفتار کند تا بتواند ارتباط مناسبی با آنها برقرار سازد.
  • نظریه زیگموند فروید ( ۱۹۳۹- ۱۸۵۶ )

فروید بر خلاف روسو ، معتقد بود برای درک کودک نیازی به کودکانه رفتار کردن نیست ،بلکه معتقد است راهی بایستی پیدا کرد تا کوک را به دوران بزرگسالی رساند. فروید به کودک کاوی یا تحلیل روانی کودک اعتقاد داشت.
فروید به اصل لذت بردن اعتقاد داشت و معتقد بود بازی برای کودکان لذت بخش است و نیاز کودکان را ارضاء می کد.همچنین وی معتقد بود که بازی فعالیتی است برای تخلیه روانی (کاتارسیس) و کودک ضمن بازی خود را با شرایط دشوار مواجه می سازد.
  • نظریه آنا فروید

نظریه آنا فروید و زیگموند فروید در مورد بازی  ، گرچه تا حدودی به هم شبیه هستند اما در تکنیک ها تا اندازه ی زیادی تفاوت دارند. آنا فروید به ناخود آگاه اهمیت می داد و بر احساس همدلی تاکید دارد ، علاوه بر آن ، به نقاشی و رنگ آمیزی کودکان در حین بازی نیز توجه بسیار دارد.
  • نظریه اتورانگ

نظریه اتورانگ به درمان ارتباطی معروف است و به رابطه عاطفی میان درمانگر و کودک می پردازد . اتورانگ بیشتر به وضعیت فعلی کودک توجه داشت تا به گذشته او .علاوه بر اتورانگ سه روان شناس دیگر به نام های لوئی ، سولومون و کن هم بر زمان حال تاکید داشتند و معتقد به بازی درمانی فعال ( رابطه پویا میان درمانگر و کودک ) بودند و بر خلاف آنا فروید و ملانی کلین ، چندان بر احساس همدلی تاکید نمیکردند.
در بازی درمانی فعال تعدادی اسباب بازی به کودک داده می شود و درمانگر نیز جهت تشویق کودک ، خودش وارد بازی می شود.
  • نظریه ژان پیازه ( ۱۹۸۰- ۱۸۹۶)

پیاژه معتقد بود بازی راهی است برای دسترسی به جهان بیرون و لمس آن به گونه ای که با وضع کنونی فرد مطابقت داشته باشد. وی معتقد بود بازی در رشد کودک نقش اساسی دارد.
  • نظریه کارل راجرز( ۱۹۸۷-۱۰۹۲)

راجرز معتقد به مراجع محوری یا درمان غیر مستقیم بود . او اعتقاد داشت که باید شرایط درمانی را ایجاد کرد تا مراجع خودش شخصا تجربه و تغییر کند و در انتخاب نوع بازی آزاد باشد. به طور کلی کارل راجرز معتقد بود که به منظور کنترل رفتار کودک نباید هیچ گونه تلاشی انجام داد زیرا مراجع خودش توانایی حل مسائل را دارد و تنها لازم است که شرایط فراهم باشد.
  • نظریه آدلر در مورد بازی کودکان ( ۱۹۳۷- ۱۸۷۰)

به عقیده آدلر ، از طریق بازی ، اطلاعات مفیدی در رابطه با وضعیت فعلی کودک و همچنین آینده او  بدست می آید و می توان زندگی آینده کودک را تا حدودی پیش بینی کرد.  آدلر به شیوه زندگی اهمیت می داد. او معتقد بود که می توان با مشاهده رفتار کلامی و غیر کلامی کودک ، شیوه زندگی او را کشف کرد . اطلاعاتی که از مشاهده کودک هنگام بازی به دست می آید ، می تواند به منظور راهنمایی او در نخستین سال های زندگی مورد استفاده قرار گیرد.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *